تجرد کلمات

ساخت وبلاگ

باید برایت می نوشتم... اما باید از میان تجرد کلمات لمس کدام کلمات را بیرون می کشیدم. وقتی نبودی و با ستاره ها برایم تونل می ساختی. روی یک ستاره آن مقابل نشسته بودی چرا میان باله های ماهی های قرمز نشسته ای و برایم لب می زنی؟ تو ماهی شب عید منی و رنگ نارنجی ات طلایی طلایی مثل دره های کره های ماه می ماند. راستی در ماه هم باران می بارد؟ در ماه هم میان من و تو چند صندلی فاصله است؟ تو همیشه مثل خورشید طلوع کرده ای این حوالی. مثل خورشید طلوع کرده ای در من و دستان نوازشگرت به من یک کتاب شعر هدیه می دهد. میان بالن آرزوها نشسته ام و بالا می روم و تو برایم دست تکان می دهی و لبخند می زنی. همیشه باید با هم عکس می گرفتیم ... همیشه همیشه

قدم نو...
ما را در سایت قدم نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sabato بازدید : 74 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 14:39